۱:سلام
حال به روز کردن و جواب دادن نداشتم و ندارم اما این خبر انقدر خوشحالم کرد که حیفم اومد حس و حالم و نگم.تقریبن هیچوقت حتا وقتی استرالیا رو زدیم و رفتیم جام جهانی انقدر احساس غرور و افتخار نداشتم.این روزها انقدر به وطنم فکر کردم که دیگه رمقی برام نمونده. مگه میشه سرزمینی انقدر فرهنگ و هنر درش ریشه داشته باشه. جایزه هایی که اصغر فرهادی درو کرد فقط بخش کوچکی از حق طبیعیه ماست که باید زودتر بهش می رسیدیم وحالا رسیدیم . از اون سه شنبه ای که با محمد و سمیرا در سینما بهمن زنجان این فیلم و دیدم مطمئن بودیم که این فیلم می درخشه و درخشید و من به خاطر اسکار خوشحال نیستم بلکه به خاطر ایرانی بودنم خوشحالم. از اصغر فرهادی عزیز سپاسگزارم برای این حالی که دارم و برای حرف هایی که در اسکار با کمال افتخار زد.

غرور از همه جا رانده ! بشکنم یا نه ؟
توان مختصری مانده در تنم یا نه ؟
به رغم اینهمه سختی دچار زندگیم
قبول می کنی از سنگ و آهنم یا نه ؟!
نگاه می کنم و زار زار می گریم
سپس از آینه می پرسم این منم یا نه !!؟
درون پیرهنم ذره ذره می پوسم
بگو به زعم تو خوب است مدفنم یا نه !؟
شبیه کشورم از هر کسی ضرر دیدم
تمام می شود اینگونه دیدنم یا نه !؟
موضوعات مرتبط: شعر

