آمدی شاد کنی زندگی غمگین را
به جهانم بدهی مژدۀ فروردین را
قدر یک پلک زدن از تو نمی¬گیرم چشم
تا که ازبر کنم آن چهرۀ سرسنگین را
تشنۀ مستی بنیاد کَنم، بسم الله
از خرابات چه داری؟ بتکان خُرجین را
آسمان زیر پَر توست ولی گهگاهی
گوشۀ چشم بچرخان و ببین پایین را
در دلم درد زیاد است، زیاد است، زیاد
کاش نشتر بزنی این دُمل چرکین را
کوهم اما به فروپاشی خود نزدیکم
تو پناهی بده این خستۀ سنگ¬آجین را!
#سعید_توکلی
#مبانی_جنون
موضوعات مرتبط: شعر
برچسبها: غزل شعر سعیدتوکلی
تاريخ : سه شنبه ۱۲ تیر ۱۴۰۳ | | نویسنده : سعید توکلی |

